در این کادر مشخصات افراد جویای کار و صاحبان مشاغل نمایش داده می شود                                                                                                                          افراد جویای کار یا صاحبان مشاغل می توانند پس از ایمیل کردن اطلاعات خود از قبیل: نام و نام خانوادگی- سوابق کاری- مدارک علمی ، زمینه کاری و ... به آدرس textiletech.blogspot@gmail.com ، درخواستشان را در این کادر نمایش دهند [TEXTILETECH]

Showing posts with label طرح دیدگاه. Show all posts
Showing posts with label طرح دیدگاه. Show all posts

Saturday, June 02, 2007

ما ملتی اهل کار بودیم

عده اى شب و روز درس مى خوانندكه بعداً مجبور نشوند كار كنند. ما از حيث فرهنگ كار در كشور مشكل داريم. در كشور ما فرهنگ يقه سفيدى پذيرفته شده است. اين كه آدم درس مى خواند تا كار نكند و هركسى درس نخواند كار كند.» اين ها تنها جمله هاى معترضه سخنرانى رئيس مجلس شوراى اسلامى در روز شنبه ۲۹ ارديبهشت نبود. آن روز تمام شركت كنندگان در «همايش ملى فرهنگ كار» كه پاى سخنرانى رئيس مجلس نشسته بودند، مى شنيدند كه او چگونه با جديت، تمام دقايق سخنرانى خود را به بحث و چالش كشيدن موضوعى اختصاص داد كه به نظرش به پديده اى عادى در فرهنگ مردم تبديل شده است: «اتلاف وقت درفرهنگ ما يك امر عادى شده است و فراركردن از كار و زحمت يك نوع زرنگى است، قبلاً به كسى زرنگ مى گفتندكه بيشتر كاركند، ولى الآن كسى از زير كار در برود زرنگ است.
حدادعادل در بخش ميانى سخنرانى خود، شركت كنندگان را كه از ميان گروه هاى مختلف مسئولان و مديران بود و در سكوت به سخنان او گوش مى دادند، خطاب قرار داد وگفت: بايد راهكارهاى عملى براى حل مشكل پيشنهاد كنيد وگرنه ازگفتن و شنيدن اين حرفها نتيجه اى ملموس حاصل نمى شود.
اما شايد انتخاب اين موضوع براى طرح در همايش فرهنگ كار ، آن هم در دومين ماه بهار از سوى رئيس مجلس دليل ديگرى هم داشت و آن خطاب قراردادن مردمى بود كه به طور سنتى عادت دارند بى حوصلگى ، كم كارى و عقب انداختن كارهاى شان را دراين فصل از سال به آب و هوا نسبت بدهند و شايد به نوعى از خود سلب مسئوليت هم بكنند.اين فقط رئيس مجلس نبودكه موضوع فرهنگ كار در كشور را با نقدهاى بسيارى توأم كرد. در واقع پيش از او در آستانه سال نو مردمى كه به عنوان مسافر و زاير در حرم امام رضا(ع) در مشهد گرد هم آمده بودند، به خاطر دارندكه در روز اول فروردين رهبر معظم انقلاب از «تنبلى اجتماعى » به عنوان «دشمن درونى ايرانيان» نام برده و تأكيد كرده بود: «تنبلى ، نشاط كار نداشتن، نااميدى، خودخواهى هاى افراطى، بدبين بودن به ديگران ، بدبين بودن به آينده ، نداشتن اعتماد به خود ... نه به شخص خود و نه به ملت خود، بيمارى است.
هزاران نفر از مردم حاضر در اجتماع آن روز و خيلى هاى ديگر هم بعدها تعابيرى را شنيدند كه مورد تأكيد رهبر معظم انقلاب قرار گرفته بود. شما نمى توانيد، شما قادر نيستيد، آينده تان تاريك است. افق تان تيره است. جمله هايى كه نه فقط بسيارى با تأثير منفى به كاربردن آنها در زندگى خود آشنايند بلكه در عرصه عمومى و جمعى نيز مى تواند ملت را نااميد ، كسل ، بى اعتماد به نفس، تنبل و چشم به دست بيگانه بارآورد.
تنبلى از خانه تا جامعه:
مردم اغلب اين جمله ها را از زبان يكديگر مى شنوند يا خود آنها را به كار مى برند: حالا حوصله هيچ كارى را ندارم. اين كار را فردا انجام مى دهم. فعلاً مى خواهم تلويزيون نگاه كنم. بعد درس مى خوانم.
جمله ها و طرز تلقى هايى كه در زندگى اجتماعى نمود ديگرى پيدا مى كند: حالا كه پليس كارى ندارد، كمربند ايمنى ات را باز كن، اگر كيسه زباله را شب هم بيرون در نگذاشتى ، مهم نيست. صبح موقع رفتن به سر كار آن را بيرون بگذار. صبح تو وقت ادارى برو دنبال كارت سوخت. چه حوصله اى دارى اتومبيلت را مى برى كارواش، همين جا جلوى در خانه آن را بشوى.اگرچه آمار در شناخت، پيگيرى و ارائه راه حل براى مشكلات عمومى نقش مهمى دارد، اما بسيارى از رفتار و باورها از فرط تكرار به قدرى آشنا به نظر مى رسند كه براى طرح كردن آنها نيازى هم به ارائه آمار ويژه اى احساس نمى شود. با اين حال حسن موسوى، كارشناس ارشد در حوزه برنامه ريزى اجتماعى و استاد دانشگاه دغدغه ديگران را ندانستن ، به دنبال منافع شخصى بودن و بهره گيرى نامناسب از منابع موجود و فرصت ها را به عنوان مؤلفه هاى تنبلى اجتماعى مى شناسد و مى گويد: در طول روز، هفته ، ماه و سال فرصت هاى زيادى در اختيار داريم. اگر از اين فرصت ها و منابع استفاده نكنيم، اين مسأله به عدم پويايى منجر مى شود. در حالى كه استفاده كردن صحيح و به موقع از فرصت ها و منابع به پويايى اجتماعى و دورى از تنبلى درجامعه و زندگى خصوصى مان مى انجامد. موضوع ديگر هم شاخصه تنبلى اجتماعى است و هم به نوعى علت آن تغيير و تحولاتى است كه چه در زندگى فردى و چه زندگى اجتماعى رخ مى دهد و با خودش سردرگمى ها و ندانم كارى ها را به همراه مى آورد. احساس ناامنى و نگرانى هايى كه مردم دارند آنها را به سكون وادار مى كند چون ترديد دارند به روزمرگى مى افتند و روزمرگى خودش شاخصه تنبلى اجتماعى است. از طرفى گاهى تنبلى نتيجه اين است كه آدم ها در جريان كار و زندگى خود به موانعى بر مى خورند كه از رسيدن آنها به اهدافشان جلوگيرى مى كند يا دشوارى هايى را دراين راه برايشان به وجود مى آورد. البته بعضى هم حوصله كار طولانى مدت را ندارند. مى خواهند هركارى زود به نتيجه برسد و زحمت و دقت زيادى صرف آن نكنند. نكته ديگرى كه از مؤلفه هاى تنبلى اجتماعى است بهره گيرى نامناسب از زمان است. ما فقط شنيده ايم كه وقت طلاست. اما از زمان بهره كافى را نمى بريم. نپرداختن به كارهاى سخت، دشوار و پيچيده مورد ديگرى است . دوست داريم همه كارها به آسانى پيش برود. علاقه نداشتن به كارها و امور اساسى ، آينده نگر نبودن و احساس محروميت هاى شخصى هم مى تواند از ديگر شاخصه هاى تنبلى اجتماعى باشد.
طالب عرق ريختن و زحمت كشيدن نيستيم!
هرچندكارشناسان علوم اجتماعى ، بر لزوم فرهنگ سازى و تأثيرگذارى بر باورها و نگرش هاى مردم در حل مشكلات ناشى از فضاى بى رمقى، بى انگيزگى و تنبلى تأكيد مى كنند اما كم و بيش برخى از آنها هم معتقدند كه بخشى از مشكلات، خود ريشه هاى فرهنگى دارند. از آن جمله دكتر حسن تبريزى ، روانشناس اجتماعى و مدرس دانشگاه براين باور است :«در ريشه يابى همه اين مسائل به يك سرچشمه واحد مى رسيم و آن هم فرهنگ حاكم بر كار در جامعه است. صريح بگويم درجامعه ما كاركردن عيب است. كاركردن فحش و تنبيه است. معلم به دانش آموز مى گويد اگر مشق هايت را ننويسى تا يك هفته بايد تخته كلاس را پاك كنى. او را با كاركردن تنبيه مى كند. پاك كردن تخته كلاس تنبيه است. موقع ناسزا مى گوييم «عمله»؛ يعنى كسى را كه زياد كار مى كند و وجدان دارد مسخره اش مى كنيم. مى گوييم : «تراكتور» است . وقتى اين فرهنگ در جامعه نفوذ دارد، جوان هم ارزش را در شغل هاى خاصى جست وجو مى كند. دوست دارد پشت ميز بنشيند. جوانان ما طالب عملگى اند؟ نه! طالب نجارى و كاردستى اند؟ نه! طالب عرق ريختن و زحمت كشيدن هستند؟ نه! ما كار را ننگ مى دانيم و اين فرهنگ تا تغيير نكند، جوان دنبال كار توليدى و صنعت نمى رود. جوان ما اگر بياموزد دلالى، سوداگرى و مفت خوارى ضدارزش است و عملگى، عرق ريختن و كارگرى ارزش و نشانه اعتماد به نفس انسان است، مشكلات راحت تر و سريع تر حل خواهد شد.
استعداد، وراثت، موقعيت اقتصادى ، سيستم حكومتى ، طرز تربيت، ميزان تحصيلات و دانش مردم؛ مواردى اندكه مى تواند ملتى را به پركارى معروف كند يا عكس آن را در باره ملت ديگرى به ذهن بياورد.
حدادعادل معتقد است: ما ملتى اهل كار هستيم ولى متأسفانه در يكى دوقرن اخير فرهنگ كار، اين كيمياى سعادت را گم كرده ايم و طورى شده كه بيكارى و بيكارگى عادى شده و كاركردن محور اصلى خود را از دست داده است.
حفر قنات در مسيرهاى سخت و طولانى و قالى بافى كه سال ها در فرهنگ ايران جاى خاص خود را داشته از نظر حداد عادل  ازاين حكايت دارند كه ماملتى اهل كار هستيم.
دكتر عباس گلدوست عارفى مدرس دانشگاه و محقق در زمينه طب كار از زاويه ديگرى هم به موضوع نگاه مى كند: بايد بپذيريم كه اتكاى ما به منافع طبيعى كشور در طول سال ها و اين كه به راحتى توانسته ايم با پول فروش آنها، نيازهاى خود را تأمين كنيم سبب شده نگاه مان به مقوله كار از چندان جديتى برخوردار نباشد. از طرفى يكى از فاكتورهاى تأثيرگذار هم عامل جغرافيايى بوده، اصولاً هرچه كشورها به استوا نزديك تر مى شوند، چون درجه حرارت محيط با درجه حرارت بدن به عنوان يك ارگانيسم زنده متفاوت مى شود توان كارهاى يدى هم كاهش مى يابد و افراد به كارهايى علاقه مند مى شوند كه انرژى كمترى را صرف آن مى كنند. ضمن آن كه امروز بين كارهاى استاتيك (آرام و بى حركت) كار ديناميك و كار فكرى هرچند تفكيك قائل شده اند اما حتى در طب كار، اين كه كار به طور دائم استاتيك باشد يا ديناميك يا فكرى اصلاً تأييد شده نيست. به عبارات ديگر لازم است كسى كه كارش فكرى است گاهى هم فعاليت بدنى و كار يدى بكند. چون كارهاى ديناميك موجب مى شود جريان خون در بدن به چرخش در بيايد. در اين قبيل كارها جسم دارد كار مى كند. متأسفانه درايران اين طور جا افتاده كه كار جسمى و بدنى بد است و ارزشى ندارد. همين موجب چاقى مفرط و بسيارى از بيمارى هاى قلبى و عروقى مى شود. بايد ابعاد فرهنگى اين قضيه را براى مردم روشن كنيم. به كسى كه كار جسمى مى كند همان قدر احترام بگذارند كه كسى كار فكرى مى كند.
اتفافات دوست نداشتنى
شوخى نيست زمان مطالعه كتاب ميان مردم به يك ساعت در روز هم نمى رسد. ميزان كار مفيد در اداره ها هم وضع بهترى ندارد. برخى مردم به كارهاى صنعتى ، توليدى و يدى چندان علاقه اى ندارند. عده اى كسب و كار را فقط كاسبى مى دانند. ميان جوان ها مد شده كه چيزى را مى خرى و مى فروشى. وضع مالى ات كه بهتر شد يك مغازه اجاره مى كنى، صبح تا ظهر آنجا هستى. عصر استراحت و خواب، از ساعت ۴-۵ هم مى ايستى در مغازه تا ۸-۹ شب نوكر خودتى و ارباب خودت.
تنبلى اجتماعى حاصل ناهمگونى هاست. ناهمگونى ميان باورهاى فرهنگى، شرايط اجتماعى ، اوضاع اقتصادى و از همه بدتر ناهمگونى ميان خواسته ها و انتظارات گروه هاى انسانى با امكاناتى كه دارند يا توانى كه خودبه كار مى گيرند. چنانچه دكتر گلدوست معتقد است : حتى اگر از نظر فرهنگى هم باور و نظر مردم اصلاح شود و خيل زيادى بخواهندكار كشاورزى كنند باز هم بايد موقعيت اقتصادى را فراهم كرد. زمين كشاورزى ، آب و كود.
با اين همه پيامد اجتماعى هم محصول شرايط است و هم خود پيامدهايى را به بار مى آورد. حسن موسوى مى گويد: « پيامدهاى تنبلى اجتماعى و شرايطى كه براساس آن درجامعه به وجود مى آيد، كم نيست. مثلاً استفاده نكردن مناسب از نيروى انسانى براى توسعه در شرايطى كه درهركشورى نيروى انسانى مهم ترين عامل براى توسعه محسوب مى شود. اگر تنبلى اجتماعى فقط همين يك پيامد را هم داشته باشد، نتيجه اش جز سكون نيست در اين اوضاع از منابع مالى و طبيعى هم استفاده درستى نخواهد شد. بى اعتمادى، وابستگى و انزوا نتايج ديگر آن است. رشد و توسعه هر كشور منوط به پويايى جامعه، خانواده و فرد است. تنبلى مانع رشد توسعه و پويايى زندگى فردى و جمعى است.
رسيدن به اين باور كه همه كارها ممكن است شايد دير نتيجه بدهد، اما سرانجام نتيجه خواهد داد. ترويج صداقت، محبت، راستگويى، نوعدوستى و به فكر ديگران بودن كارهاى فرهنگى است كه به گفته رئيس مجلس كار مهمى است كه بايد با جديت به آن پرداخت. او مى گويد:بايد نسل جديدى تربيت كنيم و از همه نهادها براى اين كار كمك بگيريم.


نویسنده: فاطمه اميرى

منبع: روزنامه ایران

 

 

HOME     TOP

 

Sunday, May 20, 2007

اوپک فرش ابزاری برای صادرات فرش دستباف ایرانی

 در اخبار آمده بود که ایران به عنوان بزرگترین کشور بافنده فرش دستباف جهان هنوز به عضویت سازمان جهانی فرش که در سال 2005 توسط 3 کشور چین،هند و پاکستان تاسیس شده است در نیامده است و فعالان بخش خصوصی از این بیم دارند که مبادا استفاده کشورهای عضو از نقوش یکدیگر آزاد شود و طرحهای ایرانی توسط سایر کشورهای عضو مورد استفاده قرار گیرد و این در حالی است که طبق آخرین آمارها صادرات فرش دستباف ایرانی در سال 85 نسبت به سال 84 از نظر ارزش 12/4 درصد و از نظر وزن 17/8 درصد و میزان تولید فرش دستباف از 6 میلیون و 500 هزار متر مربع در سال 84 به 5 میلیون و 800 هزار متر مربع در سال 85 کاهش یافته است و این از افول روز افزون بازار فرش ایرانی در جهان خبر می دهد که دلایل زیادی برای این امر مطرح شده است ولی مهمترین آن را بازاریابی سنتی صادر کنندگان و کاهش کیفیت فرش های ایرانی معرفی میکنند. در اینجا این سوال مطرح می شود که چه عاملی فعالان بخش خصوصی را اینقدر مغرور کرده است که فکر می کنند فرش دستباف ایرانی نیازی به عضویت در سازمانهای جهانی ندارد و به اندازه کافی قدرت برای ادامه مسیر دارد. بحثی که شاید در اوایل انقلاب اسلامی در بین مسئولان مطرح بود و عده ای با عضویت کشورمان حتی در سازمانهای بین المللی نیز مخالف بودند، ولی امروزه می بینیم که بسیاری از طرحهای کلان عمرانی که در کشور در حال اجرا می باشد از طریق شرکتها و منابع خارجی تامین و اجرا می شود و این نیز از طریق طرح نیازهای کشور در اجلاس و نشستهای برون مرزی در سازمانهای جهانی و بین المللی انجام می گیرد. امروزه بخش عمده ای از فرش دستباف ایرانی به اروپا و امریکا صادر می شود و این در حالی است که فرش ایرانی توان تامین بازار بسیار بزرگتری را داراست.

در این بین می توان به گفته های رییس انجمن جهانی فرش اشاره کرد که در نمایشگاه فرش دستباف کیش گفت: "كشورهایی مثل هند، چین و پاكستان با تشكیل اوپک فرش میزان فروش فرشهای دستباف خود را در بازارهای جهانی افزایش داده‌اند و عضویت ‌ایران در این ‌سازمان ‌می‌تواند به ‌معرفی و افزایش میزان فروش فرش ایران در بازارهای جهانی كمك قابل توجهی کند. آمریكا به عنوان بزرگترین بازار فرش دستباف جهان هم‌اكنون بسیاری از خریدهای خود را از طریق این سازمان انجام می‌دهد وعضویت ایران در این سازمان، میزان فروش فرش ایران را افزایش خواهد داد. عضویت ایران در این سازمان می‌تواند جایگاه آن را در جهان ارتقا دهد ضمن آنكه خریداران بیشتری برای خرید فرش دستباف به این سازمان مراجعه خواهند كرد" .

مهمترین دلیلی که در محافل خصوصی از طرف صاحبان صنایع نقل می شود اینست که عده ای از این بیم دارند که طرحهای ایرانی از سوی سایر کشورهای عضو مورد استفاده قرار گیرد. ادعای کپی طرحهای ایرانی در حالی مطرح می شود که به گفته "اختر نظیر خان" رییس انجمن جهانی فرش "برخی از کشورهای جهان در حال حاضر از روی طرحهای ایرانی کپی برداری می کنند" پس بهترین واکنش در این قضیه معرفی طرحها و رنگهای اصیل ایرانی به بازارهای جهانی از راه تبلیغات و بازاریابی تخصصی و حرفه ای از طریق سازمانهای معتبر جهانی و بین المللی است تا راه را برای سوء استفاده سایر کشورها ببندیم. قسمت مثبت این قضیه اینست که در اوپک فرش دولتها حضور ندارند و این بخش خصوصی هر کشور است که در این سازمان عضو می شود و این شرکتهای دست اندرکار فرش هستند که به صورت مستقیم در این سازمان به بازاریابی برای خود می پردازند و دیگر از هیچ رانت و فشار سیاسی نیز خبری نیست.

شاید یکی از دلایلی که تا کنون کشورمان به عضویت این سازمان در نیامده است را نبود یک سازمان یا یک نماینده معتبر از سوی شرکتهای ایرانی برای اقدام جهت عضویت ایران دانست و در این بین شاید بتوان اتحادیه صادر کنندگان فرش ایران را بهترین گزینه به عنوان نماینده فرش ایران در این سازمان معرفی کرد.

انتشار مجلات کاملا تخصصی و حرفه ای به زبان انگلیسی، ایجاد وب سایتهای اینترنتی، برگزاری سمینار و کنفرانس در سطح جهانی راهکارهایی هستند که امروزه در سایر حوزه ها از طرف کشورهایی که حرفی برای گفتن دارند به صورت جدی پیگیری و انجام می شود تا همواره خود را به عنوان قدرت اصلی نشان دهند. حال اگر ما با مسلم ترین اقدامهای جهانی شدن مخالفت می کنیم جای بسی تاسف دارد و تنها از یک روحیه محافظه کار و منزوی چنین کاری بر می آید.

شاید دلیل دیگر این باشد که این اشخاص به اصطلاح فعال فکر می کنند چون ایران  بزرگترین کشور تولید کننده فرش دستباف جهان است نیازی به بازار یابی مدرن و جهانی شدن ندارد ولی این دوستان این را باید بدانند که در حال حاضر این آمار تولید و فروش رو به افول است و اگر به همین شکل پیش برود نه تنها بازارهای جهانی را از دست می دهند بلکه در بازار داخلی نیز به دلیل عدم توان رقابت به مشکل بر خواهند خورد مخصوصا که اوضاع 2 میلیون بافنده ایرانی نیز چندان تعریفی ندارد و حتی بحث بیمه آنها و مجوز احداث کارگاههای بافندگی هم با مشکل مواجه شده است.

در ضمن می توان نیمه پر لیوان را هم دید و اینکه هنوز هم دیر نشده است و ایران به عنوان بزرگترین تولید کننده فرش دستباف جهان می تواند بیشترین کرسی را در این سازمان از آن خود کند و حتی بتواند سیاست های خود را براحتی بر این سازمان حاکم کند و نتنها ضرری نمی بیند بلکه منافع بیشتری نیز کسب خواهد کرد.

با تشکر

امیرا پورمظفر

دریافت فایل مقاله  (33 کیلوبایت)

HOME     TOP

 

Thursday, May 17, 2007

قلب نساجی ایران دوباره می تپد

روز چهارشنبه 26/2/86 خبرگزاری ایرنا خبری را منتشر کرد که در صورت صحت این خبر نوید مژده بسیار گرانبهایی را برای صاحبان نساجی، کارگران و مخصوصا متخصصان این رشته به همراه خواهد داشت. متن خبر به این قرار است:

"هوشنگ قادریان حجم سرمایه گذاری خارجی صنعت نساجی در کشور را در سال گذشته، 10 میلیارد دلار ذکر کرد و گفت: این رقم نشان دهنده رغبت سایر کشورها برای سرمایه گذاری در ایران است. وی با بیان اینکه صنعت نساجی 4/4 درصد کل صنعت کشور را تشکیل می دهد، اظهار داشت: تهیه غذا و تولید پوشاک در یک کشور از مباحث بسیار مهمی است که دولتها برای تولید آن تلاش می کنند.مدیر کل صنعت نساجی و پوشاک وزارت صنایع و معادن همچنین از تدوین نقشه راه برای عملیاتی شدن توسعه صنعت نساجی کشور خبر داد و گفت: چشم انداز 20 ساله، برنامه های پنج ساله توسعه و سند راهبردی وزارت صنایع و معادن، رئوس برنامه های توسعه صنعتی کشور را مشخص کرده است. قادریان در ادامه افزود: در صورت جذب بازار داخلی، سرمایه گذاری های خارجی و توسعه صادرات، سهم ایران از تجارت جهانی این صنعت تا 25/5 میلیارد دلار می تواند افزایش یابد. "

اگر با یک حساب ساده بخواهیم میزان سرمایه گذاری مورد ادعای آقای قادری را برآورد کنیم چیزی حدود 10 هزار میلیارد تومان در صنعت نساجی ایران در سال گذشته سرمایه گذاری شده است و این یعنی تحول صد در صدی نساجی ایران. البته مشخص نیست این سرمایه گذاری در چه زمینه و چه بخشی و به چه صورتی انجام گرفته ولی در هر صورت با این حجم از سرمایه گذاری پیش بینی سهم 25/5 درصدی نساجی ایران از تجارت جهانی بعید نیست چراکه با همین 10 میلیارد دلار نیز ایران نتنها به قدرت منطقه بلکه جهانی در زمینه نساجی تبدیل می شود. با این حساب دیگر متخصصان نساجی نباید حرفی از مرگ نساجی و صنعت ورشکسته صحبتی به میان بیاورند و بهتر است به تقویت بنیه علمی خود جهت توانایی تولید محصولاتی با کیفیت استاندار بپردازند.

با وجود پتانسیلهای کشور در زمینه نساجی و وجود سابقه، تخصص و دانش بومی این صنعت در کشور بدون شک چنین سرمایه گذاری هایی به سمر خواهد نشست و بازدهی بسیار سریعی برای سرمایه گذاران خواهد داشت و این در صورتی محقق خواهد شد که دست اندرکاران دولت با ایجاد مشوقهای صادراتی، معافیتهای مالیاتی و اصلاح موانع قانونی بر سر راه سرمایه گذاران راه را برای شکوفایی هر چه بیشتر این صنعت هموار سازند.

با تشکر

امیرا پورمظفر

HOME     TOP

 

Wednesday, April 25, 2007

مدرسه اژدها کشی :

یه بنده خدایی  تو ایران زمانهای خیلی قدیم متولد شد بعد وقتی که اتفاقی و همینجوری بزرگ شد به فکرش رسید که بره دنبال درس و چیزی یاد بگیره، همینجوری که داشت برای خودش دنبال یه مدرسه خوب و عالی با شهریه ارزون می گشت چشمش افتاد به تابلوی "مدرسه اژدها کشی" رفت و تو این مدرسه ثبت نام کرد و بعد از کلی مرارت وسختی کشیدن و درس خوندن و هر ترم کلی شهریه دادن بالاخره بعد از چهار یا پنج سال که الان دقیقا خاطرم نیست از این مدرسه فارغ التحصیل شد. بعد راه افتاد و با آمادگی کامل و تجهیزات و صلاح و اینا تو بیابون دنبال کشتن اژدها ولی هر چی گشت دید ای دل غافل هیچ اژدهایی دیگه باقی نمونده که اون بکشه و همه رو قبلا کشتن و اون سرش بدون کلاه مونده بالاخره هر چی فکر کرد که ببینه چی کار کنه و از این همه زحمت چجوری استفاده کنه آخر به ذهنش می رسه که اونم بره و یه مدرسه اژدها کشی راه بندازه تا بتونه از علمش به دیگران هم یاد بده!!!

حالا این قصه بچه های نساجی شده که هر چی درس می خونن آخرش موفق ترین اونها کسایی هستن که تونستن دستشون رو تو یکی از این موسسه های اژدها کشی بند کنن و به بقیه یاد بدن چجوری اژدها بکشن. امیدوارم تو دلتون خالی نشه ولی این منطقی ترین جوابی بود که ما سر کلاس تونستیم به استادمون بدیم وقتی که پرسید " شما چرا نساجی می خونید؟ ". حالا اگه شما هم می خواین می تونید به این سوال جواب بدید که "شما چرا می خواهید یا خواستید که نساج شوید؟"

منتظر جوابهای شما هستم.

با تشکر

امیرا پورمظفر

 

HOME     TOP

 

گروه های گوگل

اشتراك در گروه نساجی

نشانی پست الکترونیک:

جستجوی آرشیو از groups.google.com